دعای عظم البلا صلاحیت مشایی تأیید شود، باید ختم انقلاب را اعلام کنیم
منتظر شهادت منتظر ظهور
...

 

آقای دکتر اجازه بدهید بحث را با یک سوال دانشگاهی آغاز کنیم ؛ چند سال است که بحث محرومیت از تحصیل دانشجویان و محرومیت از تدریس اساتید در دانشگاه‌های کشور مطرح است و این روند همچنان ادامه دارد. مجلس شورای اسلامی‌برای متوقف کردن این روند چه راهکاری پیش رو دارد؟

مجلس می‌تواند وزیر علوم را احضار و از وی در این باره سوال کند. البته بنده الان اطلاع دقیق ندارم که تا کنون چنین اقدامی‌صورت گرفته است یا خیر. آنچه مسلم است این است که به خاطر دگراندیشی و تفکر منتقدانه نمی‌توان دانشجو یا استاد را از تحصیل یا تدریس محروم کرد. اگر استادی در کلاس درس، خارج از موضوع درس، به تبلیغ علیه نظام بپردازد می‌توان با وی برخورد کرد اما اگر در چارچوب سرفصل‌های درس خود، ضمن بیان مطالب معین شده، نظر کارشناسی مخالف خود را هم بیان کند یا دارای دیدگاه‌های اجتماعی و سیاسی متفاوت از دیدگاه نظام باشد نمی‌توان به این بهانه وی را از حق تدریس محروم کرد.

با توجه به نزدیک شدن به ایام انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری، هرساله و در این روزهاشاهد حضور احزاب جدیدالتاسیس هستیم که از یک کاندیدای خاص حمایت می‌کنند و پس از انتخابات اثری از آنها مشاهده نمی‌شود. اصولا وضعیت احزاب را در ایران مناسب می‌دانید؟

قطعا ما در کشور نیاز به احزاب قوی و فعال داریم. همین آشفتگی که ما در روزهای انتخابات با آن روبه‌رو می‌شویم به دلیل فقدان احزاب اصیل، با سابقه و فعال است. اگر احزاب قوی وجود داشته باشند می‌توانند به عنوان اتاق فکر عمل کرده و کادرسازی نمایند و کاندیداهای مناسب را به جامعه معرفی کنند و مردم با اعتماد به یک حزب به کاندیدای مورد حمایت او رای دهند و این سردر گمی‌که اکنون شاهد آن هستیم وجود نخواهد داشت و پس از انتخاب نیز، حزب پاسخگوی معرفی خود خواهد بود. با وجود احزاب قوی و شناسنامه دار، فرصت طلبان قادر نخواهند بود از فضای آشفته سوءاستفاده کنند و سوار بر قدرت شده و 4 یا 8 سال کشور را دچار حوادث و مشکلات نمایند. از این نظر حضور احزاب ضروری است. اما در کشور ما مسئله رابطه حزب با اصل ولایت فقیه موضوع مهمی‌است که این رابطه چگونه تعریف می‌شود. اگر برداشت ما این طور باشد که احزاب حق اظهار نظر بر خلاف نظر ولی فقیه را ندارند، طبیعتا احزاب برای ادامه فعالیت خود با مشکل مواجه می‌شوند و عملا احزاب آزاد نخواهیم داشت. اما اگر برداشت صحیح از اصل ولایت فقیه را داشته باشیم که ما مجاز به اظهار نظر مخالف نظر ولی فقیه هستیم ولی در عمل و احکام حکومتی باید ملتزم باشیم، تا حد زیادی این مشکل حل خواهد شد. نگاه درست به اصل ولایت فقیه یکی از لوازم تشکیل احزاب قوی است.

مجلس برای زنده کردن جایگاه احزاب چه اقداماتی می‌تواند انجام دهد؟

مجلس کار خاصی نباید انجام دهد. ما در زمینه احزاب با مشکل کمبود قانون مواجه نیستیم. البته اگر اصلاحی لازم باشد باید انجام شود. مشکل ما در سختگیری‌ها و تنگ نظری‌ها در صدور مجوز و مدارا با احزاب رخ می‌دهد. کمیسیون ماده 10 احزاب گاهی سختگیری‌های بیش از حد و غیر ضروری اعمال می‌کند و به سادگی مجوز تاسیس حزب نمی‌دهد و با احزاب منتقد برخورد می‌کند و احیانا میان احزاب و گروه‌های سیاسی برای برگزاری کنگره یا تجمع تبعیض روا می‌دارد. این مسائل باید حل شود.

در حال حاضر مهم‌ترین موضوع سیاسی کشور انتخابات پیش روی ریاست جمهوری است‌. نتیجه انتخابات آینده و نحوه حضور جریان‌های سیاسی تا چه حد با سرنوشت نظام جمهوری اسلامی در پیوند است؟

تصور می‌کنم انتخابات آتی فرصت بسیار خوبی برای خروج کشور از تنگناهای فعلی است. باید بپذیریم در کشور بحران وجود دارد و می‌توان با استفاده از انتخابات پیش رو از این بحران عبور کرد و باید به نحو احسن از این فرصت بهره برد.باید بستری فراهم شود تا شخصیت‌های سیاسی طراز اول و احزاب در آن مشارکت داشته باشند. قطعا یک انتخابات پرشور و فراگیر می‌تواند نظام اسلامی‌را در برابر آسیب‌ها و آفت‌ها بیمه کند.

با توجه به شرایط بحرانی که ذکر کردید و تهدیدهای خارجی، چه آسیب‌هایی را در راستای برگزاری انتخاباتی پرشور متصور هستید؟

انتخابات هر چه مردمی‌تر و واقعی تر باشد به نفع نظام و کشور است و به هر میزان به سمت انتصاب پیش برویم به کشور آسیب جدی وارد می‌گردد. اکنون برخی از گروه‌های سیاسی و مردم تصور درستی از انتخابات ندارند. به عبارت دیگر برخی آسیب‌ها همواره انتخابات را تهدید می‌کرده است. اعتقاد دارم برخی حوادثی که در انتخابات 88 رخ داد ناشی از برداشت اشتباهی است که از ماهیت انتخابات در جمهوری اسلامی‌وجود دارد. یکی از بزرگترین آسیب‌های ما در این عرصه وارد کردن رهبری در امر انتخابات است. عده ای تلاش می‌کنند تا رهبری را وارد عرصه انتخابات کنند، در حالی که خود ایشان چنین روش و نگاهی ندارند. رهبری درنهایت برخی معیارها را بیان می‌کنند و در بعضی مواقع به صراحت اعلام کرده اند که نظر بنده را کسی نمی‌داند. متاسفانه عده‌ای کاسه‌های داغ تر از آش طوری به جامعه القا می‌کنند که مثلا نظر رهبری به آقای الف است. در نتیجه جامعه دو قطبی می‌شود. برخی از کسانی که به رهبری ارادت ویژه‌ای دارند و به اصطلاح ولایت مدار هستند از هر تلاشی دریغ نمی‌کنند تا آن کاندیدای خاص رای بیاورد و عده‌ای هم که منتقد و مخالف و احیانا معاند هستند تمام کوشش خود را صرف رای نیاوردن آن فرد میکنند. این اتفاق نقطه آغاز فتنه است و منجر به پدید آمدن خصومت‌ها در جامعه می‌‌شود.

ما باید به این نکته کلیدی توجه کنیم که انتخابات متعلق و مرتبط با مردم است. ارتباط انتخابات با رهبری صرفا در مرحله بررسی صلاحیت‌هاست. به این معنی که مقام رهبری از طریق شورای نگهبان اعمال نظر می‌کند و این حق قانونی ایشان است و اشکالی هم ندارد و ما بیش از این حقی برای وارد کردن رهبری در انتخابات نداریم اما این که بعد از معرفی کاندیداهای صالح از طرف شورای نگهبان به دنبال کشف نظر رهبری باشیم کار درستی نیست.

این که برخی افراد عنوان می‌کنند که من از رهبری برای کاندیداتوری در انتخابات کسب اجازه کردم، تعبیر اشتباهی است زیرا اساسا نیازی به اجازه گرفتن از ایشان نیست. در واقع این دوستان برای کاندیداتوری باید از مردم اجازه بگیرند وکسب تکلیف کنند.

این یک آسیب جدی است که معمولا وجود دارد. این دیدگاه غلط در بین اصولگرایان به وفور یافت می‌شود که به صورت مداوم در همه مسائل مربوط به حوزه وظایف و اختیارات خود تاکید دارند که باید ببینیم نظر رهبری چیست. اصولا در انتخابات، هر شخص یا گروهی باید خودش با استفاده از معیارهای اسلامی‌به فرد اصلح برسد. نظر رهبری از طریق شورای نگهبان اعمال می‌شود و افرادی که از طرف شورای نگهبان صلاحیتشان تایید می‌شود قطعا مورد تایید رهبری هستند و صلاح نیست که ما به دنبال کشف نظر رهبری باشیم و ببینیم مکنون قلبی ایشان چیست. این بزرگترین آسیب است که در هر انتخاباتی خودنمایی می‌کند و باید دفع شود. متاسفانه این معضل از بین سیاستمداران به بخشی از مردم عادی هم سرایت کرده و تصور می‌کنند باید به دنبال کشف نظر رهبری باشند.در این میان عده ای هم از این نوع نگرش سوءاستفاده می‌کنند و کاندیدای مورد نظر خود را تحمیل می‌کنند. روحانیت و سایر نخبگان باید درباره این موضوع آگاهی بخشی کنند و این مشکل را برای همیشه حل نمایند.

آسیب دیگر، دخالت دادن سپاه و بسیج در انتخابات است. به طور مثال کاندیدایی اعلام می‌کند که نظر مثبت سپاه و بسیج را هم جلب کرده ام. این هم نگاهی اشتباه و خطرناک است، چرا که اصولا سپاه و بسیج به عنوان یک نهاد حکومتی حق دخالت در انتخابات و به طور کلی سیاست را ندارند.

سختگیری‌های بی مورد و افراطی در بررسی صلاحیت نامزدها در شورای نگهبان هم آفت دیگر انتخابات است. شورای نگهبان نباید به بهانه‌های واهی، از حضور منتقدان در عرصه انتخابات ممانعت به عمل آورد، نباید گرایش‌های سیاسی و گروهی را در امر تایید صلاحیت نامزدها دخالت دهد.

آسیب و آفت دیگر، بسته بودن فضای مطبوعات و به طور کلی رسانه‌ها‌ست. اگر رسانه‌ها در بیان حقایق آزاد نباشند نشاط و مشارکت مناسب در انتخابات حاصل نمی‌شود.الان فضای خوبی بر مطبوعات حاکم نیست و سخت گیری‌های غیر ضروری وجود دارد و من به عنوان نماینده قوه مقننه در هیات نظارت بر مطبوعات شخصا از این فضا راضی نیستم.

این آسیب‌ها و آفت‌ها در هر انتخاباتی تهدید محسوب می‌شود. ما باید فضا را طوری پیش ببریم که انتخاباتی مردمی ‌داشته باشیم. به گمان من اگر این قبیل مسائل رعایت شود قطعا انتخابات خوبی را برگزار خواهیم کرد.

از سال‌ها پیش تفکری وجود دارد که انتخابات حداکثری و فراگیر را تهدیدی برای نظام می‌داند و خواهان برگزاری انتخاباتی حداقلی و قابل کنترل است، این تفکر تا چه حد در حاکمیت نفوذ دارد؟

متاسفانه این نوع نگاه وجود دارد، اما نمی‌توان دقیق گفت چند در صد از فعالان سیاسی دارای چنین تفکری هستند. این هم باز ناشی از برداشت اشتباه از اصل ولایت فقیه است. فکر می‌کنند اگر رئیس‌جمهور با رای بالا انتخاب شود رهبر محدود می‌شود در حالی که این طور نیست. این نوع تفکر معتقد است ولی فقیه باید در همه جزییات حکومت دخالت کند. این همان تفکری است که امروز در بعضی از نمایندگان مجلس هم وجود دارد که به طور مثال اگر بخواهیم وزیری را استیضاح کنیم و یا به دنبال طرح سوالی باشیم، باید از رهبری اجازه بگیریم و طبیعتا دولت و رئیس جمهور و حتی قوه قضاییه را هم غیر مستقل می‌خواهند که در مسائل مهم و مؤثر حق تصمیم گیری نداشته باشند.

برخی تصور می‌کنند رئیس جمهوری که با رای بالا انتخاب شود ممکن است با اتکا به آرای خود از اوامر رهبری اطاعت نکرده و سر باز زند، در نتیجه خواهان انتخاباتی قابل کنترل و محدود هستند. در واقع این دوستان باید نگاه خودشان را به اصل ولایت فقیه تغییر دهند.

بخشی از این برداشت به دلیل تجربه ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد نیست؟

من این طور فکر نمی‌کنم. در سال 76 آقای خاتمی‌با رای بالا و مشارکت خوب مردم انتخاب شدند. درصد آرای ایشان به نسبت واجدین شرایط رای دهندگان، از آقای احمدی نژاد بالاتر بود. مشکلاتی که دولت آقای احمدی نژاد به وجود آورد به دلیل روحیات و افکار خاص شخص ایشان است و ارتباط چندانی با میزان رای وی ندارد.

وضعیت گروه‌های سیاسی اعم از اصلاح طلبان، اصولگرایان و حامیان دولت و سمت و سوی آرای مردم را در انتخابات آینده چطور ارزیابی می‌کنید؟

بستگی دارد چه کسانی کاندیدا شوند. اگر از طرف اصلاح طلبان آقای خاتمی‌بیاید وضعیت خوبی خواهند داشت اما بعید می‌دانم دیگر چهره‌های اصلاح طلب که تا کنون مطرح شده اند رای قابل توجهی کسب کنند. گروه آقای احمدی نژاد هم اگر نظرشان روی آقای مشایی باشد، جای بحث دارد. بنده اصولا آقای مشایی را رجل سیاسی نمی‌دانم که بخواهند کاندیدای ریاست جمهوری شوند. گذشته از این‌که ایشان افکار خاصی دارند که با ایدئولوژی و آرمانهای انقلاب سازگاری ندارد، کسی که صرفا چند سال رئیس دفتر رئیس جمهور یا رئیس میراث فرهنگی بوده رجل سیاسی محسوب نمی‌شود، ضمن این‌که خود آقای احمدی نژاد هم در سال 84 رجل سیاسی نبود و شورای نگهبان نباید صلاحیت ایشان را تایید می‌کرد. خب ایشان تایید صلاحیت شدند و در این چند سال کشور ضرر‌های آن را مشاهده کرده است.

اگر فرض کنیم که به دلیل برخی تهدیدها و فشارهای آقای احمدی نژاد، شورای نگهبان صلاحیت آقای مشایی را تایید کند باید ختم انقلاب را اعلام کنیم. آقای مشایی کسی است که می‌گوید دوران اسلام گرایی، به دلیل این‌که القاعده و طالبان هم دم از اسلام می‌زنند خاتمه یافته است و باید به‌جای اسلام از ایران و مکتب ایرانی سخن گفت یا معتقد است که اسلام یعنی عشق به همه انسانها و دین اسلام با مسیحیت و سایر ادیان تفاوتی ندارد. این افکار در ظاهر برای عده ای خوشایند است اما در واقع بسیار خطرناک است. نوعی عرفان کاذب و صوفی گری است.

اگر گروه آقای احمدی نژاد نتواند مشایی را وارد کند به احتمال قوی با جبهه پایداری متحد شده و کاندیدای مشترکی را وارد صحنه انتخابات می‌کنند. اصولگرایان هم در حال حاضر با تعدد کاندیدا مواجهند. اگر اصلاح‌طلبان با شخصی مانند آقای خاتمی‌به صحنه بیایند، قطعا اصولگرایان با نامزد واحد به صحنه خواهند آمد، در غیر این صورت چندین کاندیدا خواهند داشت. این‌که رای مردم به سمت کدام گروه است، اکنون قابل پیش بینی نیست.

آقای مطهری، با توجه به این‌که برخی از اصولگرایان منتقد دولت از برنامه‌های آقای احمدی نژاد واطرافیانش برای انتخابات می‌گویند اگر فرض را بر این بگذاریم که یکی از اصولگرایان منتقد دولت و در واقع یکی از همفکران شما رئیس دولت یازدهم باشد، با طیف آقای احمدی نژاد چطور برخورد خواهید کرد؟

در این صورت باید افراد شایسته آنها را جذب کرد. اشتباهی که در سال 84 رخ داد که عده‌ای به علت بغضی که با آقای‌هاشمی‌داشتند در زمره حامیان آقای احمدی نژاد قرار گرفتند و به کشور آسیب جدی وارد شد نباید مجددا تکرار شود. در گروه آقای احمدی نژاد هم نیروهای شایسته وجود دارد که باید از آنان بهره گرفت. مشکل اساسی این گروه، افکار انحرافی است که منحصر است به آقایان احمدی نژاد و مشایی و چند نفر دیگر است بقیه آنها مشکل چندانی ندارند. به طور کلی دولت آینده باید از تمام ظرفیت‌های کشور استفاده کند.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: جمعه 18 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط منتظر